You are currently viewing تنظیم پیچیدگی تکنولوژیکی

تنظیم پیچیدگی تکنولوژیکی



تنظیم پیچیدگی تکنولوژیکی

دیوان عالی و برخی از جناح راست سیاسی به دنبال محدود کردن توانایی سازمان های اداری برای تنظیم اقدامات خصوصی هستند، مگر اینکه این اقدامات مخصوصا توسط قانون شناسایی و تفصیل داده شده است. بسیاری از قوانین صراحتاً به آژانس‌های نظارتی قدرت تعیین استانداردهای نظارتی را می‌دهند، اما در موارد دیگر قانون کمتر مشخص است و نیاز به حل مشکل دارد، اما مشکل را به‌طور کلی تعریف می‌کند که سازمان‌های اداری باید جاهای خالی را پر کنند. این یک اختیار اداری است، اما برای برخی محافظه کاران منجر به توسعه «دولت عمیق» شده است. به نظر من، منشأ مشکل، تمایل برخی بوروکرات ها برای اعمال قدرت نیست، بلکه پیچیدگی روزافزون فناوری و سیستم های تولیدی است که اقتصاد ما را قادر می سازد.

مقامات منتخب که در جلب توجه، جمع‌آوری پول، مانور برای کسب مقام و گاهی ارائه رهبری متخصص هستند، ممکن است از تخصص علمی، موضوعی و فنی کافی برای درک مسائل پیچیده برای تعیین قوانین برخوردار نباشند. با درک این واقعیت، رهبران منتخب قوانینی را تصویب می کنند که اهداف سیاستی را تعیین می کند و منابعی را برای دستیابی به آن اهداف فراهم می کند، اما جزئیات عملیاتی یا فنی کافی برای ایجاد مقررات خاص را نمی دانند. برای مقامات منتخب منطقی است که خط مشی و جهت برنامه گسترده را تعیین کنند – و سپس جزئیات را به متخصصان بسپارند. و اگر قواعد و اقدامات مشخصی که توسط سازمان‌های اداری ایجاد می‌شود با سیاست‌های تعیین‌شده توسط مقامات منتخب ناسازگار باشد، آن مقامات منتخب باید سیاست‌های جدیدی را تنظیم کنند که سازمان‌ها را به پایان دادن به شیوه‌های فعلی خود هدایت کند.

دیوان عالی با این ایده خطرناک بازی می کند که اگر قانون این کار را نکند به معنای واقعی کلمه با قدرت دادن به یک آژانس برای تعیین یک قانون خاص، بهتر است هیچ قانونی وجود نداشته باشد و اجازه دهید طرف های خصوصی هر کاری که می خواهند انجام دهند. پسندیدن کیت شاو در اخیر نوشته است نیویورک تایمز نظر:

“شاید مهمترین پرونده این اصطلاح Loper Bright Enterprises v. Raimondo باشد که برای استدلال شفاهی در سال 2024 برنامه ریزی شده است، که در آن شاکیان از دادگاه می خواهند تا شناخته شده ترین پرونده در حقوق اداری، شورون علیه شورای دفاع از منابع طبیعی را لغو کند. در شورون، دادگاه قانونی را اعلام کرد که دادگاه‌های فدرال را موظف می‌کند به تفسیرهای منطقی آژانس از قوانینی که اجرا می‌کنند، پایبند باشند. یعنی اگر قانون در مورد سؤال خاصی ساکت است یا ابهام دارد، دادگاه ها نباید روی یک لوح سفید بنویسند که قانون به چه معناست – اگر یک مرجع کارشناسی قبلاً به سؤال پاسخ داده و منطقی باشد. ، دادگاه باید این تفسیر را رعایت کند.’

در غیاب مقررات دولتی، اخیراً شاهد تلاشی برای استفاده از یک سازمان غیرانتفاعی برای ارائه کنترل‌های داخلی برای اطمینان از توسعه ایمن یک فناوری جدید و پیچیده بودیم: هوش مصنوعی. ما محدودیت‌های این رویکرد را در نبرد شرکتی برای رهبری OpenAI و تلاش برای اخراج و سپس استخدام مجدد سم آلتمن برای اداره شرکت دیده‌ایم. پسندیدن کوین روز از جانب نیویورک تایمز به طور شیوا و شیوا، نبرد این بود:

«…نبرد بین دو دیدگاه دوئل هوش مصنوعی. در یک چشم انداز، هوش مصنوعی یک ابزار جدید متحول کننده است، آخرین مورد از یک سری از نوآوری های متحول کننده جهان است که شامل موتور بخار، برق و رایانه شخصی می شود و اگر به درستی از آن استفاده شود، می تواند دوران جدیدی از شکوفایی و شکوفایی را آغاز کند. پول زیادی برای کسب و کاری که از پتانسیل خود استفاده می کند. در دیدگاهی دیگر، هوش مصنوعی چیزی شبیه به یک شکل حیات بیگانه است – یک لویاتان که از اعماق ریاضی شبکه‌های عصبی احضار شده است – که باید با احتیاط کامل مهار و به کار گرفته شود تا از تسخیر و کشتن همه ما جلوگیری شود. اس بازگشت سام آلتمن در روز سه‌شنبه برای OpenAI، شرکتی که هیئت مدیره آن او را جمعه گذشته از سمت مدیرعاملی اخراج کرد، به نظر می‌رسید که نبرد بین این دو دیدگاه پایان یافته است. تیم سرمایه داری پیروز شد. تیم لویاتان شکست خورد.

همانطور که بسیاری از ما در چند هفته گذشته آموخته ایم، OpenAI یک شرکت خصوصی بود که توسط هیئت مدیره غیرانتفاعی اداره می شد. این ساختار غیرمعمول برای ارائه یک بررسی داخلی برای اطمینان از توسعه ایمن هوش مصنوعی طراحی شده است. مشکل این است که با نزدیک شدن به وعده مالی هوش مصنوعی، با وجود حسن نیت، این سیستم داخلی به دلیل منطق سرمایه داری فروپاشید. از منظر من، مقدر بود که این اتفاق بیفتد. این کمی شبیه مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت است. من به این مفهوم به‌عنوان یک اکسیمورون ایده‌آلیستی نگاه می‌کنم. شرکت ها مانند همه ما باید از نظر اجتماعی مسئولیت پذیر باشند. بسیاری از شرکت ها و افراد شهروندان خوبی هستند. اما هدف شرکت ها مسئولیت پذیری نیست، بلکه کسب درآمد است. همانطور که مردم برای پیشبرد منافع شخصی خود اقدام می کنند، شرکت ها نیز این کار را انجام می دهند. روشی که ما پیگیری منافع شخصی و شرکتی را محدود می کنیم و از منافع عمومی محافظت می کنیم، وضع و اجرای قوانین است. فقط دولت می تواند این وظیفه را انجام دهد. مقررات را نمی توان خصوصی کرد. ما می توانیم اخلاق را آموزش دهیم و تقریباً همه مردم برای اعمال رفتار اخلاقی نیازی به تهدید اعمال ندارند، اما قوانین برای افراد و سازمان هایی طراحی شده است که ارزش ها و هنجارهای جامعه را پذیرفته اند.

برخی از قوانین واضح هستند، برخی حتی ریشه در کتاب مقدس دارند – مانند قوانین منع کشتار و دزدی. برخی از قوانین در واکنش به توسعه فناوری پدید آمدند، مانند قوانین راهنمایی و رانندگی مانند محدودیت سرعت. اما وقتی فناوری پیچیده است و تعداد کمی آن را درک می کنند، چه کار می کنیم؟ ما درک می کنیم که یک وسیله نقلیه موتوری می تواند آنقدر سریع حرکت کند که می تواند خطرناک باشد. تنظیم قانون ساده و واضح است. اما درباره الگوریتم‌هایی که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای دستکاری آنچه ما و فرزندانمان در برنامه‌هایشان نشان می‌دهیم، چه می‌دانیم؟ یا اقداماتی که می توان به لطف این فناوری مد جدید به نام هوش مصنوعی انجام داد؟ ما به تازگی متوجه شدیم که وقتی پول واقعی در افق بود، کنترل‌های امنیتی داخلی که توسط یک سازمان غیرانتفاعی با نیت خوب در OpenAI ایجاد شده بود، از بین رفت. این نباید تعجب آور باشد. این به سادگی گواه نیاز دولت به توسعه ظرفیت فنی برای تنظیم این فناوری های جدید در جهت منافع عمومی است. این یک مسئولیت خصوصی نیست، بلکه یک مسئولیت عمومی است.

البته مشکل این است که رهبران منتخب و مقامات آنها دارای مسئولیت های بسیار زیادی برای ایجاد درجه کافی از تخصص فنی مورد نیاز برای تنظیم همه این فناوری های جدید و پیشرفته هستند. رهبران منتخب حتی در درک فناوری های قدیمی که زیربنای اقتصاد کنونی ما هستند، خوب نیستند. آنها مهندس، متخصص در تحقیقات پزشکی، علوم کامپیوتر، علوم محیطی، یا هر یک از زمینه های فنی دیگری که همه ما هر روز به آنها تکیه می کنیم، نیستند. اما برای اطمینان از اینکه طرف‌های خصوصی توسعه‌دهنده و استفاده از این فناوری‌ها به مردم یا سیاره‌ای که ما به آن تکیه می‌کنیم آسیبی نمی‌رسانند، مردم باید متخصصان خود را استخدام کنند که سعی در کسب درآمد از این فناوری‌ها ندارند، بلکه در عوض برای درک آنها تلاش کنند تا می توان تدابیری را برای کاهش احتمال ایجاد آسیب در نظر گرفت. این همان چیزی است که محافظه‌کاران آن را دولت عمیق می‌نامند و صادقانه بگویم، بدون تخصص عمیق، ما در دام شرکت‌های خصوصی هستیم و راهی برای ارتقای منافع عمومی نداریم.

ما نظارت بیش از حد مزاحم نمی خواهیم زیرا می خواهیم از مزایای این فناوری های جدید بهره مند شویم. اما ما نمی‌خواهیم کسب‌وکارها بدون قوانین و مرزها فعالیت کنند، زیرا گاهی اوقات این فناوری‌های جدید می‌توانند باعث آسیب شوند. از آنجایی که بخش خصوصی بهتر از بخش دولتی پرداخت می کند، اغلب شاهد فرار کارشناسان دولتی به سمت بخش خصوصی هستیم. همچنین گاهی اوقات می بینیم که دولت برای توضیح محصولات، عملیات یا فناوری های جدید به کارشناسان خصوصی متکی است زیرا کارشناسان داخلی دولت منابع لازم برای همگام شدن با کارشناسان خصوصی را ندارند. گاهی سازمان‌های نظارتی توسط همان صنایعی که قرار است تنظیم کنند، «تسخیر» می‌شوند. این یک تهدید بسیار بزرگتر برای منافع عمومی است تا یک دولت عمیق تخیلی و قدرت خوار.

دلیل این مشکلات همچنین دلیل فناوری های شگفت انگیزی است که زندگی ما را آسان تر و مفیدتر کرده است. حمل و نقل، ارتباطات، تحویل غذا، سرگرمی، مراقبت های بهداشتی و آموزش با طیف وسیعی از فناوری های جدید متحول شده است. ما می خواهیم این کار ادامه پیدا کند. اما تغییرات آب و هوایی، اعتیاد به مواد مخدر، زباله های سمی، آلودگی هوا و آب، بیماری های عفونی، افسردگی، خودکشی، سرطان و طیف گسترده ای از اثرات منفی نیز توسط همین فناوری ها ایجاد می شوند. این به نفع عمومی است که این فناوری‌ها را تنظیم کنیم تا آسیبی که ایجاد می‌کنند کاهش یابد. این غیر واقعی است که فرض کنیم پیچیدگی این فن آوری ها به اندازه کافی توسط قانونگذاران درک شود تا مشخصات دقیق قوانین لازم برای تحت کنترل درآوردن آنها را ارائه دهد. سیاست های کلی را قانون می توان تعیین کرد، اما قوانین جزئی را باید به کارشناسان دستگاه های اداری واگذار کرد.

همانطور که در هوش مصنوعی می بینیم، فناوری های جدید بسیار پیچیده تر از فناوری های فعلی خواهند بود. دولت باید تخصص علمی و فنی ایجاد کند. شور ضد نظارتی جناح راست این کار را دشوار خواهد کرد. از زمانی که رونالد ریگان دولت را «مشکل» نامید، آمریکایی‌ها در حال پرخوری ضد مقررات بودند. دولت‌های مترقی که بیش از حد قانون‌گذاری می‌کنند و مسائل فنی را مشخص می‌کنند که آنها هم نمی‌فهمند، به این کمک نمی‌شود. فن‌آوری‌های جدید هم مزایا و هم هزینه‌ها را به همراه دارند، همانطور که قوانین جدید حاکم بر آن فناوری‌ها نیز به همراه دارد. ما به یک گفتگوی بزرگتر در مورد تنظیم فن آوری های پیچیده جدید نیاز داریم، نه بحث ایدئولوژیکی که به نظر می رسد محکوم به ادامه آن هستیم.




Source link