1 ژانویه 2024
4 دقیقه خواندن
رمانی ملایم درباره طعم حافظه کوانتومی
![تصویر سر یک پسر و یک دختر در یک ساعت رنگارنگ.](https://static.scientificamerican.com/sciam/cache/file/FF0BC140-7409-4C74-B543D254D8FF6051_source.jpg?w=600)
شانل نیبلینک
داستان
داستان عشق کوانتومی
توسط مایک چن
MIRA، 2024 (30 دلار)
زمان و غم دو همدم لایزال در زندگی هستند، حتی زمانی که عاشق می شویم. این چنین حقایقی است که صحنه را رقم می زند داستان عشق کوانتومی. تراژدی در زمان باز شدن رمان اتفاق افتاده است، زیرا ماریانا پیندا، متخصص مغز و اعصاب، به تازگی بهترین دوست خود را از دست داده است. ماریانا با حمل پرتره قاببندیشده Shay، به تحسین شتابدهنده جدید هاوک با تیم ReLive میرود، برنامهای آزمایشی که به افراد اجازه میدهد دوباره به خاطرات خود وارد شوند و آن لحظات را دوباره زنده کنند. ماریانا درست قبل از وقوع فاجعه، زندگی قدیمی خود را برای شروع به کار در ReLive رها کرد.
یک روز صبح او با کارتر چو، مردی مرموز که دونات حمل میکند، برخورد میکند و اطلاعات شگفتانگیزی در مورد اینکه او کیست و به دنبال چه چیزی است، میرود. کارتر سعی می کند چیزی را برای او توضیح دهد که قبلاً چگونه آنجا بودند و چگونه باید به خاطر بسپارد. کارتر، که حافظه ای ایدتیک دارد، کاری جز به یاد آوردن نمی تواند انجام دهد. او می داند که قرار است چه اتفاقی بیفتد: انفجاری در هاک رخ خواهد داد و زمان در یک حلقه زمانی که هر چهار روز یک بار بازنشانی می شود به اطراف آنها خم می شود.
این رمان جدید احساسی از مایک چن ترکیبی از بهترین داستان های علمی تخیلی، رازآلود و عاشقانه است. مفهوم پشت سر داستان عشق کوانتومی این است که زمان، حافظه و آگاهی مواد مشابهی هستند، هم پایدار و هم سیال. معمایی که باید حل شود هم ساده است (چگونه به اینجا رسیدیم؟) و هم عمیقاً پیچیده است (برای تغییر شرایطی که اکنون در آن زندگی می کنیم چقدر باید به عقب برویم؟). عاشقانه بر روی کوچکترین صمیمیت های روزمره ساخته شده است: آشپزی و بیرون رفتن برای غذا خوردن، نوازش کردن، بازی تنیس، و تلاش برای حفظ آن لذت ها حتی در شرایطی که زمان علیه عاشقان کار می کند تا دوباره و دوباره همه چیز را از بین ببرد.
آثار چن – از جمله کتاب های قبلی او اینجا و اکنون و سپس و جنگ ستارگان: برادری– تا حد زیادی با توانایی آن در چرخاندن ضعف انسان به یک شبکه طلایی بین مفاهیم مکان و زمان متمایز می شود. انتخاب نثر او درک دوستانه و بسیار قابل دسترس از شخصیت و محیط ایجاد می کند. نتیجه دنیایی است که با تکنیک Technicolor ارائه شده است، هر گوشه ای نورانی شده، هر صحنه ای تنظیم شده است تا خواننده بتواند درست وارد آن شود. شخصیت پردازی های دوست داشتنی چن در پیوند با یکدیگر در بهترین حالت خود قرار دارند: کارتر و ماریانا مدت ها قبل از اینکه آتش بگیرند، ازن آهسته سوز را بیرون می ریزند، و حتی حضور هوش مصنوعی داستان (دستیار مفید اما کم اهمیتی که از دیوید بووی فقید الگوبرداری شده است) به طرز جذابی لطیف
افرادی که عاشق خواندن بودند 7 1/2 مرگ ایولین هاردکاسل، توسط استوارت تورتون یا کسی که سریال نتفلیکس را تماشا کرده است عروسک روسی به مرور زمان منتظر تلخی و شیرینی این عاشقانه خواهد بود. هم به زندگی واقعی شباهت دارد و هم آن را تحریف میکند و به ما امکان میدهد هم به یکسانی دنیوی و هم ویژگیهای مهم زندگی روزمره خود فکر کنیم. طرفداران آدری نیفنگر همسر مسافر زمان ناامیدی و خطر قریب الوقوع را پیش بینی می کند. اگرچه ماریانا و کارتر می توانند چرخه ای را که در آن قرار دارند بپذیرند و از آن لذت ببرند، اما هیچ چیز برای همیشه نیست، حتی وقتی زمان متوقف شده است.
کارتر، با وجود حافظه بصری اش، اولین کسی است که شکسته است. نگهبان ساعت، او کسی است که تمام کارهایی را که انجام میدهند در محدوده تکرارشان دنبال میکند تا از فاجعهای که آنها را به اینجا آورده است، جلوگیری کند. همانطور که او شروع به فراموش کردن چرخه های قبلی خود می کند، ماریانا متوجه می شود که آنها نمی توانند بی انتها تکرار کنند. مخاطرات فراتر از این دو است: کل جدول زمانی در خطر است زیرا آنها خطرات نقص طراحی ReLive و درمان حافظه را آشکار می کنند. یکی از آنها باید فداکاری قابل توجهی انجام دهد. اما اگر این به معنای از دست دادن یکدیگر باشد، ماریانا مطمئن نیست که بتواند این کار را انجام دهد. این احتمال را اضافه کنید که او ممکن است بتواند شی را نجات دهد، و معضل نهایی رمان ایجاد می شود.
خوانندگانی که خواهان توضیح دقیق سفر در زمان هستند، یا باید بدانند دقیقاً چه مکانیزمی باعث چرخش پیوسته و ایجاد گرداب می شود، باید به جای دیگری نگاه کنند. چن چنین نویسنده ای نیست. اگرچه علم حافظه و مغز به خوبی مطالعه شده و جذاب به نظر می رسد، قلمرو مکانیک کوانتومی همچنان یک علامت سوال کیهانی باقی مانده است. با این حال، خوانندگانی که از پرسشهای دشوار درباره نحوه حرکت ما در زمان با عشق زیاد (و کنترل بسیار کم) لذت میبرند، قدردانی خواهند کرد که چگونه چن یک اسکیت کاغذی برای عبور از طوفان میسازد. همراهان دوقلوی زمان و غم و اندوه آنطور که به نظر میرسند دشمنی نیستند و کارتر و ماریانا خوراک بیشتری برای آشتی دارند تا نبرد. با قلب های شکسته اما دست نخورده به پایان کتاب می رسیم. –مگ الیسون
مگ الیسون نویسنده و مقاله نویس ساکن بروکلین، نیویورک است. اولین رمان او، کتاب ماما ناشناس، برنده جایزه فیلیپ کی دیک در سال 2014. آخرین کتاب او این است طرفدار شماره یک (MIRA، 2022).